-
[ بدون عنوان ]
شنبه 24 مردادماه سال 1388 23:13
مردم ، خسته فلج به خاطر عاشق بودن یا به خاطر عاشق نبودن
-
همه چیز ما را در بر میگیرد
شنبه 24 مردادماه سال 1388 14:06
تصویر دستهای آن زن وقتی در موهای آن مرد فرومیرود، حالم را بههم میزند.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 24 مردادماه سال 1388 13:40
خنده ای خفیف در شانه های سفیدت آهسته می تپید
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 24 مردادماه سال 1388 11:15
آهسته وحشی می شویم ...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 24 مردادماه سال 1388 03:48
لای عقربه ها ماندیم و شکستیم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 24 مردادماه سال 1388 03:36
از هوش رفته بودم شاید هم مرده بودم هرچه بود اما اکنون تنم را حس میکنم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 23 مردادماه سال 1388 21:14
آدم وقتی با یک مرد همسردار دوست میشه نباید ریمل بزنه پ.ن : اگه گفتین مال کدوم فیلمه ؟
-
بوی تن ِ آب...
جمعه 23 مردادماه سال 1388 16:05
بوی تن ِ آب در بستر تهی بیتابم می کند ای آغوشهای برهنه و بیزار! در کودکی ِ خاک چه میگذرد؟
-
عجیب می شوی...
جمعه 23 مردادماه سال 1388 02:30
با چشمهای خواستن از تن برهنه میشوی عجیب میشوی برهنه میشوم عجیب میشوم و در سوالی حیوانی میمانم: انسان برهنه تنها نیست هیچ انسان عجیبی تنها نیست.