یادداشت های یک شیزو

یگانه تفاوت شما با دیوانگان در این است که آنها در اقلیت اند

یادداشت های یک شیزو

یگانه تفاوت شما با دیوانگان در این است که آنها در اقلیت اند

رؤیاهام را
نمی فروشم
حتا
به بهای داشتنِ تو !

حواس پنجگانه ام کار نمی کنند

صدایشان را می شنوم

می گویند :

به دستانش عادت کرده ایم

در آغاز آسمان آبی نبود

تو در آن نگریستی...

دهانم به تلخی می زند

وقتی نامت را بر زبان می آورم

انگار تلخ ترین قهوه اسپرسوی عالم را سرکشیده ام!

سوال فلسفی و بی جواب

پسر شماره ۱ با دختر شماره ۱ دوست میشه

پسر شماره ۲ با دختر شماره ۲ دوست میشه

پسر شماره۳ با دختر شماره ۳ دوست میشه


پسر شماره ۱ با دختر شماره ۳ ازدواج میکنه

پسر شماره ۲ با دختر شماره ۱ ازدواج میکنه

پسر شماره ۳ با دختر شماره ۲ ازدواج میکنه



چرا پسرا جای ازدواج با دوست دختر خودشون با دوست دختر یه پسر دیگه ازدواج می کنند؟


چشم‌های تو با من است

تسلیم  اند زیبایی های جهان

در مقابلم


تفاله

حس انگشتان ظریف و بلندت

در دستم

و

حسرت فشردن لبانت

تمام چیزی ست که از تو در من به جا مانده

دستانم را به سینه می فشارم

گویی در آغوشم کشیده ای

..........................

رویا تمام می شود و کابوس آغاز

.................................

دنیا به ایستگاه آخر رسیده

باید پیاده شویم،

ولی چرا من

همچو تفاله ای دور ریخته می شوم ؟

بگذار بوسه ای بر لبانت زنم

تا

زندگی را باهمه وجود حس کنم

چیز زیادی ست ؟

به عادت دیرین

به امیدی شیرین بسترت را می کاوم

شاید هنوز

در رویا متبسم ببینمت

در هیچ کدام از این چهارخانه های روبه رو

تکه پاره هایت را پیدا نمی کنم

نا امید

با

ش ی ش ه ا ی شکسته

رگم را می زنم


هربار  زیادی به دختری دل می بندم

نسبت به خودم بی اعتماد می شم

همدیگر را خوردیم!

من یک جور زندگی می خواستم
تو یک جور
نتونستیم کیک مشترکی داشته باشیم
خودمان را خوردیم

در راستای ابهام زدایی از اسم شیزو ،لازم به توضیح ست اینجانب مبتلا به شیزوفرنی نبوده و شیزو در اینجا به معنای دیگرش یعنی "سرخوش" می باشد.البته بنده گه گاهی دچار توهم می شوم که این ربطی به شیزوفرنی ندارد چون همه ی ماها بدجور اسیر توهمات خویشیم

آب طلب نکرده همیشه مراد نیست

گاهی بهانه‌ا‌ست که قربانی‌ات کنند

وقتی قرص ضد بارداری‌ت را می‌خوری
به فاجعه‌ای در معدن می‌ماند.
من به تمام آن‌هایی فکر می‌کنم
که در تو نابود شده‌اند.

هوای خوب
مثل
زن خوبه
همیشه پیش نمی آد
وقتی هم بیاد
برا همیشه نمی مونه

طرز نگاه کردن زنان به قضیه

هر بار که می‌بینم‌ش، با خود فکر می‌کنم؛
وای، چه خوب است که او
شوهر من نیست.


مردم ، خسته
فلج
به خاطر عاشق بودن یا به خاطر عاشق نبودن

همه چیز ما را در بر می‌گیرد

تصویر دست‌های آن زن
            وقتی در موهای آن مرد فرومی‌رود،
                      حال‌م را به‌هم می‌زند.

خنده ای خفیف

در شانه های سفیدت

آهسته می تپید

آهسته وحشی می شویم ...

لای عقربه ها ماندیم و شکستیم

از هوش رفته بودم

شاید هم مرده بودم

هرچه بود اما

اکنون تنم را حس می‌کنم

آدم وقتی با یک مرد همسردار دوست میشه نباید ریمل بزنه


پ.ن : اگه گفتین مال کدوم فیلمه ؟

بوی تن ِ آب...

بوی تن ِ آب
در بستر تهی بی‌تابم می کند
ای آغوش‌های برهنه و بیزار!
در کودکی ِ خاک چه می‌گذرد؟

عجیب می شوی...

با چشم‌های خواستن از تن
برهنه می‌شوی   عجیب می‌شوی
برهنه می‌شوم   عجیب می‌شوم
و در سوالی حیوانی می‌مانم:
انسان برهنه تنها نیست
هیچ انسان عجیبی تنها نیست.