پسر شماره ۱ با دختر شماره ۱ دوست میشه
پسر شماره ۲ با دختر شماره ۲ دوست میشه
پسر شماره۳ با دختر شماره ۳ دوست میشه
پسر شماره ۱ با دختر شماره ۳ ازدواج میکنه
پسر شماره ۲ با دختر شماره ۱ ازدواج میکنه
پسر شماره ۳ با دختر شماره ۲ ازدواج میکنه
چرا پسرا جای ازدواج با دوست دختر خودشون با دوست دختر یه پسر دیگه ازدواج می کنند؟
در دستم
و
حسرت فشردن لبانت
تمام چیزی ست که از تو در من به جا مانده
دستانم را به سینه می فشارم
گویی در آغوشم کشیده ای
..........................
رویا تمام می شود و کابوس آغاز
.................................
دنیا به ایستگاه آخر رسیده
باید پیاده شویم،
ولی چرا منهمچو تفاله ای دور ریخته می شوم ؟
در هیچ کدام از این چهارخانه های روبه رو
تکه پاره هایت را پیدا نمی کنم
نا امید
با
ش ی ش ه ا ی شکسته
رگم را می زنم
من یک جور زندگی می خواستم
تو یک جور
نتونستیم کیک مشترکی داشته باشیم
خودمان را خوردیم
در راستای ابهام زدایی از اسم شیزو ،لازم به توضیح ست اینجانب مبتلا به شیزوفرنی نبوده و شیزو در اینجا به معنای دیگرش یعنی "سرخوش" می باشد.البته بنده گه گاهی دچار توهم می شوم که این ربطی به شیزوفرنی ندارد چون همه ی ماها بدجور اسیر توهمات خویشیم
هر بار که میبینمش، با خود فکر میکنم؛
وای، چه خوب است که او
شوهر من نیست.
بوی تن ِ آب
در بستر تهی بیتابم می کند
ای آغوشهای برهنه و بیزار!
در کودکی ِ خاک چه میگذرد؟
با چشمهای خواستن از تن
برهنه میشوی عجیب میشوی
برهنه میشوم عجیب میشوم
و در سوالی حیوانی میمانم:
انسان برهنه تنها نیست
هیچ انسان عجیبی تنها نیست.